اگر سارقان شما را وادار کردند که از کارت عابر بانکتان پول بگیرند شما رمز کارتتان را به صورت معکوس (یعنی از آخر به اول) وارد کنید مثلا اگر کلمه عبور شما 1254 میباشد شما عدد 4521 را وارد کنید. با این کار عابر بانک به شما پول میدهد ولی در عین حال دستگاه به صورت خودکار پلیس را در جریان سرقت قرار میدهد. این قابلیتی است که تمام دستگاههای خودپرداز دارند ولی اکثر مردم از آن بی خبرند.
جفت این پرنده برای آن آذوقه میاورد
وقتی دوباره بسوی او برگشت او جان داده بود
وقتی متوجه شدکه اومرده است بلند گریست
و بر بالینش ایستاد و او را نگریست
میلیونها انسان عاشق در جهان بعد ازدیدن این عکسها که در یک روزنامه معروف فرانسه چاپ گردیده بود گریستند .
آیا عشق در تصرف انسان است ؟
معلم پای تخته داد میزد
صورتش از خشم گلگون
بود
و دستانش به
زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسیها،
لواشک بین خود تقسیم
می کردند
وان یکی در گوشه ای
دیگر «جوانان» را ورق می زد
برای آنکه بی خود های
و هو می کرد و با آن شور بی پایان،
تساوی های جبری
رانشان می داد
خطی خوانا به روی
تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین نوشت: یک
با یک برابر است
از میان جمع شاگردان
یکی برخاست،
همیشه یک نفر باید به
پا خیزد ...
به آرامی سخن سر داد:
تساوی اشتباهی فاحش و
محض است.
نگاه بچه ها
ناگه به یک سو خیره گشت و
معلم مات بر جا ماند
و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک
بود
آیا باز یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و
سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
و او با پوزخندی گفت:
اگر یک فرد انسان
واحد یک بود
آن که زور و زر به
دامن داشت بالا بود و آنکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان
واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون، چون
قرص مه می داشت بالا بود ؟
وان سیه چرده که می
نالید، پایین بود ؟
اگر یک فرد انسان
واحد یک بود،
این تساوی زیر و رو
می شد
حال می پرسم یک اگر
با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید؟
یا چه کس دیوار چین
ها را بنا می کرد؟
یک اگر با یک برابر بود
پس که پشتش زیر بار
فقر خم می شد؟
یا که زیر ضربت شلاق
له می گشت؟
یک اگر با یک برابر
بود
پس چه کس آزادگان را
در قفس می کرد؟
معلم ناله آسا گفت:
بچه ها در جزوه های
خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست
زنده یاد گلسرخی
armanshafie@ yahoo.com
از زمانی که داوطلبانه و در کمال فروتنی در جنگ
اوّل جهانی که به کشور رایش تحمیل شد خدمت کردم ،
سی سال می گذرد. در این سه دهه ، تنها راهنمای من
در تمام افکار ، اعمال و زندگیم ، عشق و وفاداری
نسبت به این ملّت بوده است. این عشق و علاقه به من
قدرت می داد تا بتوانم پیرامون دشوارترین مسائلی
که تاکنون در برابر یک موجود فانی قرار گرفته است
، تصمیم بگیرم. در این سه دهه ، تمام سلامت و
نیرویم را صرف کرده ام.
اینکه من و یا هر کس
دیگری در آلمان در سال ۱۹۳۹ خواستار جنگ بوده ایم
، به هیچ وجه واقعیّت ندارد. این جنگ ، به ویژه ،
خواستهٔ دولتمردانی بود که یا خود یهودی بودند و
یا در راه منافع یهودیان فعالیّت می کردند و
همانها بودند که به جنگ دامن زدند. در پی شش سال
جنگی که علیرغم تمام موانع ، روزی از آن به عنوان
با شکوهترین و قهرمانانه ترین جلوهٔ مبارزات یک
کشور به منظور بقای یک ملّت ، یاد خواهد شد.
من نمی توانم از شهری که پایتخت این کشور است
، دست بردارم. از آنجا که نیرویمان ناچیز تر از آن
است که بتوانیم بیش از این در برابر حملهٔ دشمن
مقاومت کنیم و مقاومت ما نیز به تدریج به وسیلهٔ
مردانی کور و بی اراده تحلیل خواهد رفت ، آرزو می
کنم که در سرنوشت میلیونها انسان دیگری که تصمیم
گرفته اند در این شهر باقی بمانند ، شریک باشم.
گذشته از این ، هرگز در دستهای دشمنانی که خواستار
نمایشی تازه جهت توده های دیوانهٔ خود هستند ،
نخواهم افتاد.
بنابراین تصمیم گرفته ام در
برلین بمانم ، و در لحظه ای که مطمئن شوم که وضعیت
پیشوا و حکومت در معرض خطر و سقوط حتمی قرار گرفته
است ، مرگ را داوطلبانه پذیرا شوم. با قلبی شاد و
آگاهی از یک وحدت بی مانند در تاریخ ، از فداکاری
ها و دستاوردهای سربازانمان در جبهه های جنگ ،
زنانمان در خانه ها ، دهقانان و کارگران و
جوانانمان تشکّر و قدردانی می کنم. آرزو و
درخواستم این است که ملّت آلمان ، هرگز و تحت هیچ
شرایطی در هیچ مبارزه ای تسلیم نشوند و با تمام
توان خود ، و با وفاداری نسبت به مبانی و اصول
«کلاوزه ویتز» علیه دشمنان سرزمین مادری خود
بجنگند.
از وفاداری سربازان آلمان و نیز از
مشارکت و همدلی من با آنها در مرگ ، بذری در زمین
پاشیده خواهد شد که روزی در تاریخ آلمان رشد خواهد
کرد و در نتیجه یک ملّت متحد واقعی تحقق خواهد
بخشید…
پیش از مرگ ، رایش مارشال هرمان گورینگ
را از حزب بیرن می اندازم و تمامی حقوق را که به
موجب حکم روز بیست و نه ژوئن ۱۹۴۱ و نیز سخنرانی
در رایشتاگ در اوّل سپتامبر ۱۹۳۹ به وی تفویض کرده
ام ، از او می گیرم.
گورنینگ و هیملر ، جدا از
عدم وفاداری نسبت به من ، با مذاکرات محرمانه با
دشمن که بدون آگاهی و بر خلاف میل من انجام گرفت ،
و نیز اقدام به اعمال غیر قانونی برای کنترل کشور
، شرمندگی جبران ناپذیری برای کشور آلمان به بار
آوردند. به منظور تقدیم دولتی که از مردان با شرف
تشکیل شده ، و قادر است وظیفهٔ ادامهٔ جنگ را با
تمام نیرو انجام بدهد ، افراد زیر را به عنوان
کابینهٔ جدید منسوب می کنم: • رئیس جمهور: دونیتس
• صدر اعظم: دکتر گوبلز • وزیر حزب: بورمن • وزیر
امور خارجه: زایس اینکوارت باشد که کابینهٔ جدید ،
نسبت به وظیفهٔ خود که برقراری نظام ناسیونال
سوسیالستی در کشور است آگاه باشد و شرایطی را
بوجود آورد که هر فرد آلمانی ، خدمت در راه منافع
عموم را به منافع شخص خود ارجح بداند.از ملّت
آلمان ، تمام مردان و زنان ناسیونال سوسیالیست و
نیز تمام افراد ارتش می خواهم که تا دم مرگ نسبت
به دولت و رئیس جمهور جدید وفادار بوده ، از اوامر
آنها اطاعت کنند. از این مهمتر ، اینکه به دولت و
ملّت آلمان دستور می دهم که همواره قوانین نژادی
را مورد مراقبت و ملاحظه قرار بدهند.
۲9
آوریل 1945
آدولف هیتلر
آقایـون خـانم ها را دوست دارند. قیافه، بو،
طرز راه رفتن و صـحبـت کردن تـنـها چـنـد نـمـونـه
از دلایـلی هسـتـــند که آقایون فــکر میـکنند
خانم ها موجوداتی آسمانی هستند. در حـالیکه زنـدگی
بدون وجود اونها غیر ممکنه اما مطمئنا باهاشون هم
نمی تونیم زندگی کنیم.
....عـلــت این که چرا
نمی تونیم باهاشون زندگی کنیم تا حدود بسیار زیادی
به این مطلب بر میگرده کــه اونها کامل و بی عـیـب
نیـــستند. من از روی تحلیل های بسیار زیاد 10
نمـونــه از کارهای خانم ها رو کشف کردم که آقایون
رو واقـعا کفری می کـنـــه و باعث میشه که مردها
به سر حد جنون برسند.
شماره
10
ـــــــــــــــــــــــ
خانم ها وانمود می کنند که پاک و
معصوم هستند
چیزی که در تعداد بسیار زیادی از
خانم ها دیده می شود این است که قصد دارند تا
وانمود کنند در زیر یک نور الهی هستند و همیشه از
شما خیلی پاک تر هستند. هیچ وقت حاضر نیستند تا
اعتراف کنند که به خیابان گردی می روند و تعداد
دوست پسرهایشان از 5 نفر هم بیشتر است. البته آن
دسته از خانمهایی که واقعا پاک و معصوم می باشند
قابل تحسین هستند اما بقیه باید از سرپوش گذاشتن
روی کارهایشان دست بردارند. این حق مسلم خانم هاست
که به اندازه آقایون سرگرمی داشته باشند و از
زندگی خود لذت ببرند و نهایتا هم مردی را برای
زندگی آینده خود پیدا کنند که قادر به درک تمام
این موارد باشد.
شماره
9
ـــــــــــــــــــــــ
از سایر خانم ها انتقاد می
کنند
برای چه هیچ خانمی نمی تواند
از خانم دیگر تعریف کند؟ اونها دوست دارند از تمام
مسائل مربوط به خانم های دیگر ایراد بگیرند حال از
وزن و مدل مو گرفته تا... تنها یک خانم می تواند
تشخیص دهد که کفش خانم دیگری با کیفش ست نیست و با
همین مطلب می تواند او را به خاک سیاه بنشاند.
البته عده بسیار معدودی از خانم ها می توانند
جذابیت خانم های دیگر را بپذیرند (و خوشبختانه او
را به جمع دوستانه شان دعوت کنند) اما بسیاری از
آنها دوست ندارند همسرانشان جذب زیبایی و محبوبیت
خانم های دیگر شوند. اما با وجود تمام این حرف ها
آقایون به طور ناخودآگاه خانم های زیبا و جذاب را
خواهند دید.
شماره 8
ـــــــــــــــــــــــ
حسودی می کنند
بیشتر
اوقات تنها اشاره به اسم یک خانم دیگر می تواند
برای شما مرگ را به همراه داشته باشد. حال تصور
کنید چگونه می خواهید در جنگی که به دلیل رفتن شما
به کلاب رقص شبانه به وجود آمده آست پیروز شوید؟!
شماره
7
ـــــــــــــــــــــــ
خود را نیازمند نشان می دهند
بعضی از خانمها همیشه چند خط مشی
بسیار سری را دنبال می کنند. آنها از همسرانشان
انتظار دارند که تمام توجهشان را به آنها معطوف
کنند، آنها را تر و خشک کنند و به آنها بگویند که
تا چه حد وجودشان استثنایی و ویژه است. آنها می
خواهند مردها را به یک صندوقچه احساسات تبدیل کنند
و از آنها انتظار پشتیبانی اخلاقی، ذهنی و عاطفی
دارند.
در این قسمت یک تضاد جدی بین آن دسته
از خانم ها که ذکر شد و دسته دیگری که به بیرون از
خانه رفته، کار می کنند و خود را مستقل نشان می
دهند وجود دارد. دسته دوم جزء گروهی هستند که
هنگام عاشقی واقعا متزلزل می شوند. البته شاید
دانستن این مطلب برای شما خالی از لطف هم نباشد که
آقایون خانم های سرسخت را ترجیح می دهند زیرا
حداقل در این حالت می توانند اندکی آرامش ذهنی خود
را حفظ کنند.
شماره 6
ـــــــــــــــــــــــ
رمزی صحبت
میکنند
جمله قدیمی " نظر تو چیه؟"
یکی از مثال هایی است که خانم ها برای تست کردن
احساسات و روحیات آقایون به کار می برند. آنها می
خواهند به این طریق متوجه احساسات واقعی مردها
نسبت به خودشان شوند. آنها در مورد نقاط ابهام
سوال می کنند و بر اساس طرز تفکر آنها ما باید
پاسخ سوالات را درست مطابق آنچه در ذهن آنهاست
بدهیم در غیر این صورت جزئی از روح آنها به شمار
نخواهیم رفت و به عبارتی نیمه گمشده آنها نخواهیم
بود.
می توانید این منظره رقت آور را تصور
کنید: مردی که آماده پردازش سوالات همسر خود است،
او به دنبال پاسخ مناسب می گردد ولی هیچ چیز به
ذهنش نمی رسد، همسرش دست به کمر در جلوی او
ایستاده و از فاصله نسبتا زیادی به او خیره شده و
و پای خود را مرتبا به زمین می زند. آقایون عزیز
هیچ راه فراری جز ارائه جواب ندارید فقط باید
امیدوار باشید که سرانجام کارتان به بیرون از خانه
در کنار زباله ها کشیده نشود!
شماره
5
ـــــــــــــــــــــــ
تجاوز به حریم شخصی
همه خانم ها این تمایل غریزی و نا خودآگاه را
دارند که هر طور می خواهند با مردها رفتار می کنند
و تمام وسایل شخصی آنها را مال خود می کنند.
به عنوان مثال هنگامیکه لباسی را دوست ندارند،
به راحتی به خود اجازه می دهند که بر سر کشوی
لباسهای ما رفته و آن را زیر و رو کنند تا چیزی را
که مناسب حالشان است پیدا کنند و مثلا ژاکت جدید
مورد علاقه ما را بر میدارند و می پوشند. حال تصور
کنید که شما به متعلقات شخصی آنها نزدیک شوید و یا
نه، فقط در مورد مدل مویشان نظر بدهید، آنچنان
جهنمی برپا خواهد شد که شعله های آن همه جا را فرا
می گیرد. بنابراین شما فکر نمی کنید که زندگی یک
زمین بازی جوانمردانه است؟
شماره 4
ـــــــــــــــــــــــ
بیش از اندازه احساساتی می شوند
آنها به خاطر هر چیزی گریه می
کنند: یک فیلم غم انگیز ( و یا حتی شاد)، شکستن
ناخنشان، خراب شدن مدل موها و ... و بدتر از همه
اینها زمانی است که از ما انتظار همدردی دارند،
تنها کاری که باید انجام دهید سرو کله زدن با
خانمی است که به شما چسبیده و گریه و زاری راه
انداخته است.
البته منظور من این نیست که
آقایون بی عاطفه هستند و هیچ گونه احساسی ندارند
اما مشکل اینجاست که خانم ها بیش از اندازه
"مامانی" هستند و متاسفانه بسیاری از آقایون
کوچکترین نکته ای در مورد تسلی خاطر به خانم ها
نمی دانند. البته این حقیقت که خانم ها اندکی ظریف
و آسیب پذیر هستند نکته جالبی است زیرا شما به
راحتی می توانید آنها را دلداری دهید تا موضوع را
فراموش کنند. شما که نمی خواهید سیلی از اشکهای او
در خانه شما جاری شود؟
شماره 3
ـــــــــــــــــــــــ
آنقدر خرید می کنند تا از حال بروند
هنگامی که زمان خرید فرا می رسد در
طول روز زمان کافی برای خانم ها وجود ندارد. حال
از گشت و گذار در مراکز خرید و تماشای ویترین
مغازه ها گرفته تا خرج کردن تمام موجودی
همسرانشان. آنها می توانند ساعت های طولانی را در
پشت ویترین یک مغازه کفش فروشی صرف کنند و اصلا هم
به آب و غذا و دیگر مسئولیت هایی که در زندگی بر
دوش آنهاست فکر نکنند.
اما تا اینجا همه چیز
قابل تحمل است فقط دعا کنید آنروز فرا نرسد که
آنها تصمیم بگیرند تا شما را نیز به همراه خود
ببرند. ما همراهشان می رویم از این مغازه به آن
مغازه، سرگردانی های بی هدف، چند قدم به جلو و
دوباره به عقب تا زمانیکه تمام جزئیات البته بجز
برچسب قیمت مورد بررسی قرار گیرد.
شماره 2
ـــــــــــــــــــــــ
پیوسته صحبت می کنند
متاسفانه "کریس راک" نیز این تجربه
تلخ را داشته است. روزی در یک مصاحبه تلویزیونی یک
سوال از خانمی پرسید که او برای 45 دقیقه در مورد
آن توضیح داد! بیشتر خانمها عاشق صحبت کردن هستند
و هنگامیکه به آنها میدان دهید بدون توقف پیش
خواهند رفت. البته تصور نکنید که گفته های آنها
برای ما اهمیت ندارد ما فقط نمی خواهیم گزارش
ثانیه به ثانیه تمام جزئیات را بدانیم.
شماره
1
ـــــــــــــــــــــــ
از روابط جنسی به عنوان یک سلاح
استفاده می کنند
در جدال جنسی همه
چیز بر سر کسی خراب می شود که شلوار بر تن دارد.
اغلب خانمها برای نشان دادن برتری خود نسبت به
مردها به آنها از موضع روابط جنسی حمله می کنند.
البته من به نوبه خود به کارگیری این روش
موذیانه را تحسین می کنم ولی این واقعا منصفانه
نیست که آنها از ابتدایی ترین نیازهای انسانی
اینطور سوء استفاده کنند.
یاد بگیرید آنها را تحمل
کنیدـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ-
اگر
با کفایت و تدبیر کافی با مسائل مربوط به خانم ها
برخورد کنید رفتارهای آزاردهنده آنها چندان هم
غیرقابل تحمل به نظر نمی رسد. تنها شانس شما این
است که خود را با آنها وفق دهید شما هم رفتارهای
رنجش آور و آزار دهنده مخصوص به خود را دارید، هیچ
انسانی کامل نیست، و من فکر می کنم این مطلب تنها
چیزی است که هم خانم ها و هم آقایون می توانند بر
سر آن به توافق رسند.
این کلاه شما را از انواع هدفون ها بی نیاز می سازد و همچنین ضمن گرم نگه داشتن سرتان، اگر تصمیم دارید یک کلاه ساده و مد روز بخرید می تواند مفید باشد. اسپیکرهای داخلی این کلاه که با لایه ای از پشم گوسفند (از جنس خود کلاه) پوشیده شده اند، کاملا بر روی گوش قرار می گیرند. خب حالا کافی است که آن را بر روی سرتان بگذارید و به iPod و یا PMP تان متصلش کنید. از این به بعد سر و کله زدن با هدفون ها و به دنبال آنها گشتن را فراموش کنید. البته هنوز هم دیگران قادر به شنیدن آنچه که شما گوش می دهید نیستند. سیم 98 سانتی متری آن هم علاوه بر قابلیت جمع شدن در زیر آستر کلاه، به شما این امکان را می دهد که دستگاه پخش موسیقیتان را در هر کدام از جیبهایتان که دوست دارید قرار دهید. البته هرگاه که کلاهتان کثیف شد اسپیکر ها را از آن خارج کنید و به راحتی آن را بشویید.
سونی یک تلویزیون جدید را به خط
تولید براویا اضافه کرد. آخرین ورژن اضافه شده یک
LCD شصت اینچ نیست! بلکه یک تلویزیون قابل حمل 4
اینچ ضدآب است که برای استفاده در حمام طراحی شده
است. تلویزیون براویای XDV-W600 بطور کامل ضد آب
است و تا عمق یک متری تقریبا به مدت 30 دقیقه بدون
آسیب باقی می ماند و به کار ادامه می دهد. البته
نگران برق گرفتگی هم نباشید! این گجت قابل حمل با
باطری داخلی قابل شارژ می تواند تا 23 ساعت به پخش
برنامه ادامه دهد. و مهمتر اینکه با حافظه داخلی 2
گیگابایتی آن می توانید برنامه های مورد علاقه تان
را ضبط کنید. همچنین گیرنده اف ام آن هم بسیار
جالب و کاربردی به نظر می رسد.
ولی برای همه
افرادی که خواهان استفاده از این تلویزیون هستند
بسیار متاسفم، زیرا این دستگاه بدلیل اینکه فقط
توانایی دریافت برنامه های شبکه رادیو تلویزیونی
1seg را دارد، در خارج از ژاپن قابل استفاده نیست.
منبع