عشق مرز و حد ندارد

تصاویری زوجی که بسیار از زندگی خود راضی هستن و صاحب دو فرزند هم

 می باشند این خانوم هر دو پای خود را از دست داده ولی عشق هیچ مرز و حدی

 ندارد.

 

 

 

ادامه مطلب ...

کلسترول همیشه هم بد نیست


‌روزنامه ها همواره درباره زیان رژیم های غذایی که مملو از چربی هستند، می نویسند. رژیم های غذایی که مملو از چربی هستند، موجب افزایش کلسترول و در نهایت منجر به حمله های قلبی می شوند، از این رو بیشتر مردم از خوردن تخم مرغ و گوشت گاو پرهیز می کنند، اما کلسترول همواره مضر نیست. بدن ما به آن نیاز دارد تا از عصب ها محافظت کند و سلول ها و هورمون های جدید بسازد. فقط وقتی مشکل ساز می شود که ما از غذاهایی مانند پیتزا، همبرگر، بستنی، استیک و یا هر غذایی که جزو فرآورده های حیوانی هستند، استفاده می کنیم.
کلسترول اضافه بر دیواره شریان رسوب می کند و موجب مسدود شدن آنها می شود و در نتیجه جریان خون را کند و محدود می کند.
دردی که بر اثر انقباض شریان به وجود می آید، افزایش یافته و منجر به حمله قلبی می شود. کلسترول همچنین موجب ایجاد سنگ کیسه صفرا می شود.
در مجموع دو نوع کلسترول وجود دارد، کلسترول سودمند یا HDL و کلسترول مضر یا LDL. LDL کلسترولی است که رگ ها را مسدود می کند و باید سطح آن پائین باشد.
در حالی که HDL دیواره رگ ها را شست و شو داده و ضرر LDL را از بین می برد، لذا باید سطح آن بالا باشد.
پزشکان برای کاهش و اجتناب از مصرف رژیم های غذایی پرچرب چون گوشت و تخم مرغ، فرآورده های لبنی را توصیه می کنند، اما شما می توانید از روش های خانگی برای درمان استفاده کنید:

▪ ویتامین E زیاد مصرف کنید
▪ حتماً صبحانه بخورید
▪ همواره وعده های غذایی سبک بخورید
▪ ویتامین C را به رژیم غذایی اضافه کنید
▪ مصرف سیر را افزایش دهید
▪ قهوه بدون کافئین را از وعده غذایی حذف کنید
▪ انگور را فراموش نکنید
▪ گریب فروت بخورید
▪ لوبیا را در رژیم غذایی خود قرار دهید
▪ از فواید هویج (زردک) بهره ببرید

یک پنکه سقفی برای گوش دادن به موسیقی

حتی اگر تمام کولر های گازی جدید را کنار هم بگذارید باز هم این پنکه سقفی نمی شود. چرا که درون این پنکه اسپیکر هایی تعبیه شده که موسیقی دلخواهتان را برایتان پخش می کند و لامپ آن هم نور لازم اتاق را تامین می کند.
این پنکه دارای یک کنترل از راه دور است که با آن می توانید پنکه را خاموش و روشن کنید، صدای اسپیکر را کم و زیاد کنید و نور لامپ را تنظیم کنید.  
بهترین گجت برای یک خواب راحت در گرمای تابستان.
برای خرید آن باید 449 دلار ناقابل هزینه کنید.
منبع

شارژر بادی خورشیدی


شاید شما هم مثل با دیدن این تصویر دچار اشتباه شوید و فکر کنید که دارید یک عدد فن ساده دستی را مشاهده می کنید. اما این یک پنکه ساده نیست.
Kinesis K2 شارژی است که می تواند تمام وسایل USB شما را شارژ کند. سازندگان این شارژر تلاش کرده اند که از نیروهای طبیعت برای تامین انرژی لازم استفاده کنند. بنابراین برای شارژ Mp3Player خود می توانید از نیروی باد یا انرژی خورشیدی استفاده کنید. به نظر گجت مفیدی میاید. فقط برای من این سوال ایجاد شده که در خانه نیروی باد از کجا پیدا می شود؟ فکر می کنید برای شارژ آیفون تان چقدر باید فوت کنید؟ البته مشخص است که این وسیله برای استفاده در محیط باز طراحی شده و برای کسانی که به کوه و جنگل سر می زنند وسیله مفیدی خواهد بود.
می توانید با مراجعه به سایت انگجت یک ویدیو کوتاه از این محصول را مشاهده کنید.
منبع انگجت

امتحان دامادها

nirvana.818@ gmail.com

زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود: �متشکرم! از طرف مادر زنت�
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود: �متشکرم! از طرف مادر زنت�
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشه‌اش نوشته بود: �متشکرم! از طرف پدر زنت�



ضافه کاری باعث زوال عقل می‌شود.

فارس: محققان اعتقاد دارند، اضافه کاری باعث زوال عقل می‌شود.

به گزارش روزنامه اینترنتی روسی ایزوستیا هوئن سین وان دانشمند انستیتو کارولینای سوئد که نتایج تحقیقات خود را در مجله نیورولوجی منتشر کرده طی شش سال تحقیقات با بررسی وضعیت سلامتی 506 بازنشسته متوجه شد انسان‌های اجتماعی و متعادل که زندگی فعالی دارند خطر ابتلا به بیماری فراموشی را کاهش می‌دهند اما مشکلات دائمی روحی می‌تواند با تاثیر منفی بر مغز پیامدهایی در بر داشته باشند.

وی در عین حال معتقد است داشتن زندگی اجتماعی فعال به معنی کار بیش از حد و صدمه رساندن به سلامتی نیست و بر اساس تحقیقات اضافه کاری هم می‌تواند خطر زوال عقل را افزایش دهد.
به گفته دانشمندان انگلیسی که وضعیت دو هزار نفر را بررسی کرده اند کسانی که پنجاه و پنج ساعت در هفته کار می کنند در مقایسه با کسانی که چهل ساعت در هفته به کار مشغولند با مشکلات ذهنی بیشتری مواجه هستند. در نتیجه حضور طولانی مدت در محل کار تاثیر منفی بر توانایی های شناختی مغز انسان دارد.

به گفته وی در حال حاضر 24 میلیون نفر در جهان از بیماری فراموشی در عذابند و تا سال 2004 تعداد آنها چهار برابر می‌شود.

خاطرات منتشرنشده هاشمی رفسنجانی از کربلای۵

چهارشنبه 24 دی 1365 13 جمادی الاول 1406 14 january 1987
نزدیک صبح بیدار شدم. اطلاع گرفتم از نتیجه عملیات گفتند. در دو محور راست و چپ موفق بوده‌اند. ولی در دو محور وسط که اصل و هدف عملیات بوده پیشرفتی نداشته‌اند. آقای روحانی هم صبح از قرارگاه جلو آمد و شرح کار را داد. آقایان حجازی و رازینی هم آمدند. مأیوس نبودند، ولی آقای روحانی به ادامه کار خوشبین نیست. سایت هاک را هم که بنا بود اینجا باشد هنوز راه نینداخته‌اند. گویا یک بخش آن از هلی‌کوپتر حامل آن افتاده و خراب شده. برنامه تبلیغی را مشخص کردیم و آقای خرازی به اجرا پرداخت.

با قرارگاه کربلای پنج در جنوب تماس گرفتیم. دیروز و دیشب هم پیشرفت‌هایی داشته‌اند و پاتک‌ها را به خوبی دفع کرده‌اند. امروز مشغول پاکسازی جزیره بوارین هستند. عصر فرماندهان ارتش آمدند جمع‌بندی عملیات را گفتند. قرار شد عملیات را ادامه دهند. نیاز به کمپرسی داشتند، به آقای فروزنده گفتم تأمین کنند. با اتومبیل به سوی تهران حرکت کردیم. از ساعت 5 عصر تا 3 بامداد در راه بودیم.

پنج شنبه 25 دی 1365 14جمادی الاول 1406 15 january 1987

ساعت 9 به مجلس آمدم. از جبهه‌ها سراغ گرفتم. جنوب خوب است و غرب جالب نیست. پیشروی جنوب هم کند است. بعد از تنفس در جلسه علنی شرکت کردم. پس از ختم جلسه برای نمایندگان اوضاع جبهه‌ها را توضیح دادم. خیلی خوشحالند. بمباران شهرها در سایه پیروزی‌های جبهه تلخی و تأثیرات سوء معمولی را ندارد.

ظهر و عصر در دفترم به خواندن گزارش‌ها و رسیدگی به امور جنگ گذشت. شب آقایان نخست وزیر و رئیس جمهور آمدند. توضیحات وضع جبهه‌ها را دادم و در امور مربوط، مشورت شد. در مورد فرماندهی نیروی هوایی و مسئله کویت و انتقاد از شوروی در نماز جمعه فردا بحث شد. شب به خانه رفتم.

جمعه 26 دی 1365 15 جمادی الاول 1406 16 january 1987

از جبهه‌ها خبر گرفتم. در جنوب پیشرفت داشته‌ایم و در جزیره بوارین و در غرب خبری نبوده جز پاتک دشمن. در نماز جمعه عمدتاً درباره جنگ حرف زدم. عصر احمد آقا آمد. درباره جنگ و فرماندهی نیروی هوایی صحبت شد. آقای رحمانی آمد درباره اعزام نیروهای بسیج مشورت کرد. برای اعزام نیروی انبوه در دهه فجر.

شب بیشتر به مطالعه و گزارش‌های رسیده چند روز سفرم گذشت. امروز ما به بغداد موشک زدیم و عراق چند مورد بمباران شهرها را داشت. در حال اقامه نماز جمعه و ایراد خطبه وضعیت قرمز اعلان شد و آژیر خطر به صدا درآمد و وضع مراسم عادی ماند و من به صحبت ادامه دادم و مردم مضطرب نشدند. همان لحظه قم بمباران شد و در نماز جمعه قم مردم با شعار و حماسه به استقبال بمباران رفتند.

شنبه 27 دی 1365 16 جمادی الاول 1406 17 january 1987

بعد از نماز تا ساعت 9 در منزل گزارش‌ها را خواندم. از غرب فرمانده نیروی زمینی گفت در اثر پاتک دیروز دشمن دیشب نتوانسته‌اند عمل کنند و به فردا شب موکول شده. به مجلس آمدم. تا ظهر به خواندن گزارش‌ها گذشت. آقای معادیخواه تلفنی خواست بوجه ماهانه بنیاد تاریخ را به چهارصد هزار تومان بالا ببریم. آقای اقبالی آمد برای تعیین مسئله سفر به جنوب که قرار بود با قطار برویم ولی در اثر بمباران پل تله زنگ قطار نمی‌رود. به آقای شهاب گفتم از امکانات قرارگاه ابوالفضل استفاده شود برای آزمایش از جنوب اطلاعات می گوید که کار تسخیر جزیره بوارین تمام شده و جمعی از عراقی‌ها فرار کرده‌اند. نیروهای ما در حال تسخیر جزیره ماهی و طویله در جنوب بوارین هستند.
ظهر صدای انفجاری شنیده شد و بلافاصله ضدهوایی‌ها کار کردند و سپس وضعیت قرمز اعلان شد. بعداً معلوم شد دو هواپیمای عراقی به شمال غرب تهران نفوذ کرده و در ولنجک بمب انداخته‌اند که دو نفر شهید و جمعی مجروح شده و شیشه‌های خانه‌ها در منطقه وسیعی شکسته، من‌جمله منزل اخوی محمد. نیروی هوایی اصلاً اثری از آن‌ها را در رادارها ندیده.

شب با دیگر سران قوا مهمان احمد آقا بودیم. امام هم شرکت کردند. از نتایج عملیات راضیند. توضیحاتی درباره عملیات جنوب دادم. اصرار به ادامه عملیات دارند. اجازه نداند که موشک به بندر کویت بزنیم. بعد از رفتن ایشان درباره آسیدهادی هاشمی صحبت شد. وزارت اطلاعات از امام اجازه تبعید خواسته، امام به سران قوا محول کرده‌اند. من با تبعید مخالفت کردم و گفتم پستی بدهیم و مأمور به خارج کنیم. آقای اردبیلی هم با نظر من موافقت کردند. به نتیجه نرسیدیم. درباره مصاحبه من با رادیو آمریکا به طور مستقیم و پخش زنده بحث شد. همه موافقت دارند. قرار شد انجام شود. دیروقت به خانه رسیدم.

یک شنبه 28 دی 1365 17 جمادی الاول 1406 18 january 1987

بعد از نماز به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم. در منطقه نفت‌شهر، ارتفاع مهمی در شرق نفت‌شهر را گرفته‌ایم. در جنوب هم به طرف بصره پیشرفت داشته‌ایم. قبل از دستور در جلسه علنی سخنانی ایراد کردم. بیشتر به منظور جا افتادن حضورم در تهران قبل از رفتن به جبهه.

به دفترم آمدم. آقای ناطق‌نوری آمد و برنامه‌ای برای عمل در داخل عراق ارائه داد که قرار شد بعد از سفرم بررسی شود. آقای سیدزاده آمد در مورد سفر رئیس مجلس صحرا مشورت کرد.

ساعت نه و نیم با اتومبیل به سوی اهواز حرکت کردیم. در بین راه قم لباس نظامی پوشیدیم. از سلفچگان رفتیم از جاده دلیجان، محلات، خمین، الیگودرز، ازنا، درود و خرم‌آباد با این که قدری دورتر شد به علت تازگی داشتن کمتر خسته‌کننده بود. مغرب به خرم‌آباد رسیدیم. ناهار را در مزرعه‌ای در حومه الیگودرز خوردیم. پاسداران از کافه چلوکباب گرفته و به آن جا آوردند. با صفا و خوش هوا بود. نماز مغرب و عشا را در حومه اندیمشک خواندیم و شام را حاضری در راه خوردیم. ساعت 12 شب به اهواز رسیدیم. در گلف مستقر شدیم.

با آقای رضایی تماس گرفتیم. گفت عملیاتی شروع کرده‌ایم و به سوی خط دشمن پیشرفت داشته‌ایم. قرار شد فردا بیاید اینجا برای توضیح و مشورت بیشتر. عراق امروز در شهرها شرارت زیادی کرده. در مقابل شکست در جبهه‌ها متوسل به زدن شهرها شده.



دوشنبه 29 دی 1365 18 جمادی الاول 1406 19 january 1987
بعد از نماز با آقای شمخانی در قرارگاه مقدم تماس گرفتیم. اطلاع داد که در عملیات دیشب پیشرفت خوبی داشته‌ایم و دو جاده در جنوب منطقه عملیات را که دشمن از آن‌ها استفاده می‌کرد. قطع کرده‌ایم و خواست که نیروی هوایی امروز فعال باشد. آقای سنجقی هم اطلاع داد که در غرب هم ارتش در ارتفاعات شرمیل تثبیت شد و چند ارتفاع دیگر را هم گرفته.

آقای رضایی آمد و توضیحات کاملی در مورد عملیات جاری و برنامه‌های آینده داد. دیشب از نهر جاسم عبور کرده و یک کیلومتری به طرف بصره پیش رفته‌اند و پاتک‌ها شروع شده.

آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان آمد. برنامه عملیات داخل خاک عراق را گفت. سرما و برف پیشرفت کار را کند کرده است. ظهر آقای کوثری فرمانده لشکر محمد رسول‌الله آمد. گزارش عملیات خودش را داد. پشت کانال ماهی سخت تحت فشار بوده و تلفات زیادی داشته. نجیبانه از عدم هماهنگی لشکرهای سیدالشهدا و 25 کربلا در شب عملیات شاکی بود. اگر مطلب ایشان درست باشد متأسفانه اشتباهی از یک موفقیت مهم را ما محروم کرده و باعث خسارات عمده‌ای شده. قرار شد عملیات دیشب را مرحله سه کربلای پنج اعلان کنیم.

عصر جمع زیادی از فرماندهان گردان‌ها آمدند. برای آن‌ها صحبت کردم. پیام و سلام امام را ابلاغ کردم مبنی بر لزوم ادامه عملیات. آقای علائی فرمانده نیروی دریایی سپاه آمد. قرار شد یک موشک به کشتی مزاحم بزند. عصر فرماندهان گردان‌های بعضی از واحدهای عمل‌کننده سپاه آمدند. برای آن‌ها سخنرانی کردم و پیام امام را در خصوص لزوم تداوم عملیات دادم و سپس با آن‌ها جلسات و مذاکرات خصوصی برگزار کردم. این برنامه از ساعت چهار و نیم تا ده ادامه یافت. معمولاً فرمانده هر گردانی گزارش عملکرد خود را در عملیات کربلای چهار و پنج می‌داد و من سوالاتی در مورد وضع فعلی، تلفات، موفقیت‌ها، غنائم و برنامه آینده‌اش می‌کردم. لشکر 27 محمد رسول‌الله بیش از دیگران آسیب دیده به خاطر حضور در خط پشت کانال ماهی و انجام دو حمله که با دو جناح چپ و راستش یعنی سیدالشهدا و 25 کربلا هماهنگی نداشته.

با لشکرهای نصر، امام رضا، فجر، المهدی و تیپ‌های امام حسن و قائم سمنان نیز مذاکره شد.
دو نفر از اطلاعات و عملیات غرب سپاه آمدند و از کمی توفیق عملیات ارتش در غرب گفتند. آقای امین مسئول قرارگاه ابوالفضل آمد و از عدم تأثیر آن، گزارش داد. آقایان ستاری و بابائی آمدند. درباره تقویت پدافند منطقه تأکید کردم.

سه شنبه 30 دی 1365 19 جمادی الاول 1406 20 january 1987
بعد از نماز صبح تا ساعت 8 گزارش‌ها را خواندم و به رادیوها گوش دادم. با این که تا حدودی به پیروزی ما در کربلای پنج اعتراف می‌شود ولی هنوز تلاش در حفظ روحیه عراقی‌هاست. آقای شمخانی و آقای باقری از جلو آمدند. گزارش کاملی دادند. معتقدند همین جا می‌توانیم جنگ را ببریم اگر امکانات بسیج شود. ارتش عراق ضربه‌های کاری خورده. آقای باقری آمار انهدام نیروهای عراقی را داد. اگر درست باشد ضربه جدی است. حدود صد تیپ به میدان آورده و هشتاد درصد آن آسیب دیده. از بیست تیپ دست نخورده دیگر می‌تواند استفاده کند (البته از آسیب دیده‌ها هم استفاده می‌کند). سه محور برای ادامه عملیات مطرح است. روی هم رفته آن محوری که فرماندهان سپاه انتخاب کرده‌اند مهم‌ترین است. گرچه آقای خامنه‌ای و من قبلاً روی محور دیگری تکیه داشتیم. خواستار تقویت مهندسی، پدافند و توپخانه بودند. آقای رفیق‌دوست مدعی است از نظر مهمات در مضیقه نمی‌افتیم.

دکتر روحانی و سرهنگ ترابی از غرب آمده بودند. گزارش وضع آنجا را دادند. مجموعاً امیدی به موفقیت چشمگیر ارتش ندارند. می‌گویند حداکثر دو ارتفاع کوچک شرمیل و تپه سرخه را ممکن است بگیرند. به دکتر روحانی گفتم برای تقویت پدافند خط چند اورلیکن را جلو ببرند و سایت هاک را هم جلوتر ببرند. (عصر آقای انصاری از طرف امام هم در این خصوص پیغامی تلفنی گفت).

ظهر با آقای فروزنده درباره تقویت مهندسی خط مذاکره و تصمیم‌گیری کردیم. قرار شد برای تعمیر واحدهای آسیب دیده و گرفتن ماشین‌های سنگین از ارگان‌های دولتی اقدام کنیم. عصر بیشتر به خواندن گزارش‌ها گذشت. اعتراف به شکست عراق کم کم رواج می‌گیرد. از آقای ری‌شهری در مورد سه آتش‌سوزی در کویت پرسیدم توضیح داد.

آقای رضایی تلفنی اطلاع داد پاتک‌ها و آتش توپخانه دشمن امروز شدید بوده و کمی عقب‌نشینی داشته‌ایم. شب دیروقت آقای رحیم صفوی و آقای قربانی آمدند. از فشار فوق‌العاده توپخانه و نیروی هوایی دشمن بر محور و پیشروی به سوی بصره اظهار نگرانی کردند و خواستار تقویت پدافند و توپخانه و مهندسی بودند. به نظر می‌رسد در پیشروی دچار مشکل شده‌اند و پیش‌بینی‌های دیشب و امروز صبح جای خود را به نگرانی داده.

چهارشنبه 1 بهمن 1365 20 جمادی الاول 1406 21 january 1987

قبل از اذان بیدار شدم. نافله شب خواندم و برای پیروزی رزمندگان دعا کردم و بخشی از سوره احزاب را که مربوط به جنگ است قرائت کردم. با این که براساس مبانی نظری امام در این جنگ حق با ماست و ما برای اسلام می‌جنگیم و دشمن ما برای سرکوب اسلام جنگ را شروع کرده و ادامه می دهد، اما شیطان دست از سر انسان برنمی‌دارد و گاهی که در جنگ جمع زیادی کشته می‌شوند و یا با انبوه جانبازان در بیمارستان‌ها مواجه می‌شوم و یا آمار اسرای فراوان دو طرف را که سال‌ها در اسارت به سر می‌برند می‌بینم، وسوسه این که مسلمان‌ها در دو طرف کشته می‌شوند و رنج می‌برند انسان را آزار می‌دهد و با مقداری تفکر و استدلال این وسوسه را دفع می‌کنم. لابد دیگران هم چنین حالی دارند و مخصوصا این وسوسه در مواقعی که از جهتی احساس ضعف یا مشکل شدن کار جنگ پیش آمد می‌کند بروز می‌کند. مشکلات پیشروی دیروز و فشار هوایی بر شهرها و مردم غیرنظامی در روحیه‌ام اثر گذاشته و امروز صبح دمق و غمگین هستم. و شاید به خاطر این که پس از ماه‌ها تلاش و آماده کردن همه چیز برای عملیات سرنوشت‌ساز به منظور ختم جنگ و اکنون ملاحظه علائم عدم تحقق این هدف در این عملیات باشد.
 

رادیو صدای آمریکا امروز صبح با اعتراف به پیش‌روی ما موذیانه بر زیاد جلوه دادن تلفات ما و کم کردن تلفات عراق (برعکس واقعیت) نوعی عدم موفقیت را القا کرد. معلوم است که از سقوط احتمالی بصره و در نتیجه پیروزی اسلام و تضعیف با شکست بعث عراق نگرانند و موذیانه روحیه او را تقویت می‌کنند.
با آقای خرازی برای مبارزه با این خط انحرافی تبلیغات مذاکره کردم. و قرار شد در مصاحبه با خبرنگاران خارجی که امروز می‌آیند مطرح کنند. آقای رفیق‌دوست گفت که دیشب در جهت تحکیم خط پیش‌روی داشته‌ایم. تلفنی با عفت در منزل صحبت و احوال‌پرسی کردم.

آقای رفان فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. از بی‌نیازی واحد موشکی از کمک لیبی و دیگران و شلیک چند موشک به دست خودشان گفت و اجازه گرفت که یک روز دو موشک متوالی به کاخ صدام بزند. موافقت کردم چون عراقی‌ها اعلان کرده‌اند که به قصد بمباران جماران به تهران حمله کرده‌اند و قرار شد یک سایت موشک زمین به هوای چینی در اصفهان ایجاد کنند و برای گرفتن موشک جدید به آقای ریاضی تأکید کردم.

عصر فرماندهان تیپ الغدیر آمدند. گزارش عملیات اخیر و موفقیت‌ها و تلفات را دادند. لشکر المهدی و عاشورا نیز به همین ترتیب. سپس رفتیم بیرون اهواز، هواپیماهای عراقی به اهواز حمله کردند و چند فروند موشک خوردند، یکی از آن‌ها متلاشی شد و روی اهواز سقوط کرد ولی یک بمب در محل گلف ریختند.

شب فرماندهان قرارگاه رمضان آمدند. از آمادگی نیروهای نظامی مخالف عراق برای اجرای عملیات گفتند و برای باز کردن راه کمک به آن‌ها استمداد نموند. تلفنی با آقای خامنه‌ای درباره جنگ و نتیجه سفر آقای ولایتی به لیبی که منفی بوده و برنامه گفتن تکبیر بر بام‌ها برای تأیید از جنگ صحبت کردیم. به چند شهرمان حمله هوایی شده.

پنج شنبه 2 بهمن 1365 21 جمادی الاول 1406 22 january 1987

دیشب عملیاتی در جبهه نداشته‌ایم و امروز خبری برای پخش نداریم. به خاطر بحران جنگ شهرها نیازمند خبر پیروزی هستیم. آقای حسنی سعدی آمد. توضیحاتی درباره عدم توفیق در کربلای شش و برنامه آینده داد. عراق پاتک در جزیره صالحیه انجام داده که سرکوب شده. به آقای رضایی گفتم بیشتر مواظب باشد. عصر به اطراف شهر اهواز رفتیم برای رفع خستگی.

تعداد زیادی هواپیمای عراقی که گفته شده حدود شصت فروند بوده‌اند برای بمباران اهواز آمدند. سایت موشکی هاک پنج موشک به سوی آن‌ها پرتاب کرد که سه فروند آن‌ها سرنگون شد و قطعات یک هواپیما در اطراف محل اقامت ما فرود آمد که پاسداران به داخل آوردند. آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه رمضان برنامه عملیات درون خاک عراق را توضیح داد. خلبانان آمدند برای بمباران عراق. آقای علائی آمد جریان شلیک موشک ساحل به دریای چینی در ساعت 9 دیشب را توضیح داد. مدعی است موشک به هدف اصابت کرده. کویت اعلام کرده خمپاره‌ای دیشب در جزیره فیلکه منفجر شده. گویا خواسته محملی برای صدای انفجار معرفی کند و از اعلان آن برای پرهیز از ایجاد جو ناامنی در آستانه کنفرانس اسلامی احتراز کرده. امروز عراق به بیش از ده شهر ما حمله کرده و بیش از دویست نفر را شهید نموده است. با آیت الله خامنه‌ای تلفنی صحبت کردم و پیشنهاد کردم اقدام برای ساختن پناهگاه شود. ظاهراً جنگ شهرها ادامه یابد. آقای رضایی اطلاع داد امشب در منطقه کربلای پنج عملیات خواهیم داشت و در کربلای شش هم احتمالاً حمله محدودی داریم.

جمعه 3 بهمن 1365 22 جمادی الاول 1406 23 january 1987

از آقای رضایی استفسار وضع عملیات دیشب را کردم. در محور جاده شلمچه به بصره پیش‌روی داشته‌ایم. در غرب کانال ماهی دشمن پاتک کرده و شکست خورده و اسیر هم داده است. از گزارش‌ها بوی قصد دخالت آمریکا علیه ما می‌آید و به احتمال بیشتر قصد ارعاب دارند.

خبرنگاران خارجی امروز از محل فتح شده کربلای پنج بازدید کردند. زود برده شدند که قبل از فعال شدن هواپیماهای دشمن برگردند. با همراهان به هفت تپه رفتیم. به طور ناشناس جای زیبایی است. از مزارع نیشکر و کارخانه و تلمبه خانه آبیاری بازدید کردیم. همان جا یک هواپیمای میگ بیست و پنج عراقی را دیدیم که به طرف اصفهان می‌رفت (رفت و بمباران کرد و برگشت تقریباً ربع ساعت). آن قدر بالا رفته بود که ضدهوایی‌ها تیرشان به آن نمی‌رسید. ساعت دو بعد از ظهر به اهواز برگشتیم. ناهار و نماز و اخبار و استراحت. از خط مقدم سوال کردیم. معلوم شد در محور جزیره صالحیه پیشرفت داشته‌ایم و در محور دیگری عقب‌نشینی محدود و پاتک های شدیدی دفع شده. شرارت حمله به شهرها امروز کم بوده. شاید به خاطر طوفانی بودن هوا. احمد آقا از تهران تلفنی احوال‌پرسی کرد. شب با آقای علائی درباره زدن موشک صحبت شد.

شنبه 4 بهمن 1365 23 جمادی الاول 1406 24 january 1987

بعد از نماز صبح به اخبار رادیو فارسی آمریکا گوش دادم. رئیس جمهور آمریکا در مورد توسعه جنگ به کشورهای دیگر به ما هشدار داده و تصرف اراضی عراق را محکوم نموده.
آقای محسن رضایی آمد. وضع جبهه را توضیح داد. برنامه ادامه عملیات را در کربلای پنج و نیازها را گفت. ساعت هشت و پانزده دقیقه با اتومبیل به طرف تهران حرکت کردیم. از اندیمشک به بالا باران می‌بارید و در ارتفاعات خرم‌آباد تا اراک برف و کولاک بود شهرهای پل‌‌دختر و خرم‌آباد را به صورت تعطیل دیدیم. ناهار را در کافه محقری در «زاغه» خوردیم که غذای خوبی نداشت. ساعت نه و نیم شب به منزل رسیدیم. امروز تهاجم عراق به شهرها محدود بوده. شاید به خاطر نامناسب بودن وضع هوا.

دختری که برای ادامه تحصیل , پرده بکارتش را به مزایده گذاشت

نقل از :

http://www.tehranlondon.com

این دختر 22 ساله برای پیدا کردن خرج تحصیلات فوق لیسانسش، پرده بکارتش را به مزایده گذاشت. تا کنون 10 هزار مرد برای تصاحب باکرگی این دختر زیبا وارد مزایده شده اند و قیمت همخوابگی با وی و ازاله بکارتش به رقم عجیب و باورنکردنی 3.7 میلیون دلار رسیده است!

ناتالی دیلان 22 ساله که در شهر سان دیه گو زندگی می کند می گوید این فکر بعد از آنکه خواهرش (آویا) برای سه هفته به روسپیگری پرداخت به ذهنش رسیده است.

به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه به نقل از حریت، وی با اشاره به اینکه در بین پیشنهاد دهندگان مردانی دارای فرزند نیز به چشم می خورند می گوید: در بین افرادی که در مزایده شرکت کرده اند مردان جنتلمنی نیز وجود دارند.

ناتالی ادامه می دهد: کسانی که خواهان روابط همیشگی یا طولانی با من هستند در این مزایده شرکت نکنند. چون این فقط برای یک شب است!



آیا قبیله لب بشقابی ها را می شناسید


 

 

قبیله
(Mursi)
 در جنوب شرقی اتیوپی در ناحیه ای به نام
Debub Omo


.افراد این قبیله لبها و گاهی هم گوشهای خودرا به این شکل در می آورند
 نوعی تغییر فرم در لب می باشد که در آن جسمی اغلب دایرهای شکل از جنس چوب یا سفال وارد سوراخی در لب پایین میگردد
در واقع مادران قبیله لب های دختران خود را از کودکی به این شکل در می آورند بدین ترتیب که در کودکی طی مراسمی سوراخی درلب پائین ایجاد می کنند و یک دکمه از عاج فیل را که در نظرشان بسیار گرانبهاست داخل سوراخ قرار می دهند و بتدریج که ایام سپری می شود و دختران رشد می کنند مادران هر شش ماه یکبار دگمه بزرگتری جانشین آنها می کنند و در هفده یا هجده سالگی که قطر دکمه ها به هشت سانتیمتر می رسد و تحمل وزن آن برای لب دخترها غیر مقدور است دگمه هایی که از جنس چوب بسیار سبکی است جانشین دگمه های عاج می سازند و به مرور زمان آن را نیز عوض می کنند و دکمه های چوبی (یا سفالی) بزرگتری را جایگزین می کنند بطوریکه در چهل سالگی دکمه لب آنها همانطور که مشاهده می کنید به اندازه یک نعلبکی چای خوریست که دیدار آنها انسان را به یاد منقار پرندگان پیش از تاریخ می اندازد
اغلب این دکمه ها گرد هستند اما اشکال دیگر نیز در برخی از مناطق دیده شده است
جالب است بدانید دختری که در این قبیله ، لب بشقابی نداشته باشد در نظر مردان و زنان این قبیله دور از تمدن است . همانطور که اگر یک زن پاریسی ناخن های بلند لاک زده نداشته باشد در نظر مدپرستان عجیب جلوه می کند . بیشتر اوقات زنان لب بشقابی صرف تعویض و تبدیل دکمه های درشت عاج ،چوب و یا سفالی می شود که در لب خود نصب کرده اند 

زنان قبیله برای انجام این کار دردها و ناراحتی های شدیدی را تحمل می کنند و از تحمل این درد ها هیچ هدفی جز جلب توجه مردان قبیله را ندارند و حقیقت این است که در این قبیله دختر و یا زن دلخواه مرد آن است که لب بزرگتری داشته باشد

 

 

Африканские модницы

 

Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы


Африканские модницы